سر آغاز گفتار

     بنام خداوند جان و خرد     

کزین برتر اندیشه برنگذرد

 

اولین بار که کتابی درباره پخت و پز می خواندم دوران دانشجویی بود. در اتاقی کوچک که چهار دیواری اش کنج تنهایی ام بود و شب ها و روزهای بلند و بی پایان سالهای دور از خانه را در آن سپری می کردم. گاهی تنهایی ام را با گشودن چنین کتاب هایی پر می کردم شاید که لحظه ای لذت در کام فرو بردن لقمه ای از دست رنج مادر را دوباره بیادم آورد و اندوه هجرانم را کم کند. هر بار که برگی می گشودم از دیدن عکس ها و خواندن مطالب و دستورها چنان غرق سرخوشی و شوق می شدم که هنوز که هنوزه خود از آن حس و حال در شگفتم. حسی زیبا و نا گفتنی بود!

گردش گیتی بار دیگر مرا به یار رساند و از مهر مادر لبریز کرد اما شگفتی از آن احساس یگانه رهایم نکرد. کم گفته اند که گفته اند وصف العیش، نصف العیش! بر من که عیش تمام بود و وصل مدام!

اکنون که از آن روزها چند سالی گذشته، بر آنم که آنچه از آن کتابها دانسته ام، بر برگ دفتری به قلم جاری کنم بلکه هم روزی مقدر یزدان پاک را از خوان گسترده گیتی برگیرم و هم چراغی در راه دانایی خویش و خوانندگان برافروزم که دانسته گام نهادن را بهایی ناشمردنی است و هر چه داناتر گردیم، راه پیروزی بر خویش هموارتر ساخته ایم. باشد که از رهگذر زندگی به سلامت درگذریم و روزی از لعل لب یار کامی برگیریم!

در پناه ایزد یکتا باشید. یا حق!